با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

با غریبه ها آشنا

with familiar strangers با غریبه ها آشنا

شمه ای از خصوصیات حضرت محمد (ص)


 

 

سالروز مبعث پیام آور مهربانی و خوبی را به تمامی دوستانم تبریک می گویم.

دوستان بیایید محمد (ص) را از نو بشناسیم و با دیدی دیگر و فراتر از اینکه پیامبر اسلام باشد. به عنوان یک انسان، دارای خصوصیاتی فراتر از ما و همه بعدی.

یا محمد! همتی کن تا ....

 

چهره زیبایش به مانند ماه شب چهاردهم می درخشید و قامت رعنایش او را در چشم هر نظاره گری بزرگ و با هیبت می نمود. نه لاغر اندام بود و نه فربه. سپیدی چهره اش با نوری سپید تر همراه بود و ابروان سیاه و باریک و پیوسته اش بر زیبایی چشمهای گشاده و سیاهش می افزود. در سفیدی دیدگانش چون می نگریستی سرخی کمرنگی را می دیدی چون سرخی شفق در آخرین لحظات غروب آفتاب.

چشمهایش بیشتر به سوی زمین نگاه می کرد تا آسمان. به کسی خیره نمی شد و نگاه کردنی بیش از چند لحظه نداشت.

مژه هایش بلند، محاسنش پرپشت و سبیلی کوتاه داشت اما مانند محاسن پرپشت بود.  اندک موهای سفیدی که در سر و صورتش پدیدار گشته بود با خضابی که کرده بود به نظر سبزه می آمدند. موهایش صاف بود و به رسم جدش هاشم دو گیسوی بلند بافته داشت. دهانش گشاد اما با تناسب، دندانهایش همچون در سپید و از هم باز، بینی اش کشیده و باریک و پیشانیش بلند بود. بر لب زیرین او خالی نقش بسته بود.

دو دستش بلند، شانه هایش پهن با مفصل های بزرگ و دست و پایی محکم و صاف داشت. گودی کف پایش از متعارف بیشتر بود، سینه اش پهن و گردنش در زیبایی، درخشش نقره را شرمسار خود می کرد.

کف دستهای فراخش همانند کف دست عطرفروشان معطّر بود و چون دیبا و ابریشم نرم.

پاهای باریک و موزونش به هنگام راه رفتن گویی بر زمین سراشیب گام می گذارد. با آرامی و وقار قدم بر می داشت، پیش روی خود را می نگریست و در انجام کارهای نیک پیشقدم بود.

چون تبسم می کرد دندانهایش که چون دانه های تگرگ بودند نمایان می شدند و سفیدی آنها چون برق، سریع و تند زیر لبهایش پنهان می گشت. چون خوشحال می شد چشمهایش را بر هم می نهاد، چهره اش مانند آیینه می درخشید و چون قرص ماه روشن می گشت. به هنگام غضب رنگ مبارکش گرفته و تیره می شد، از شدت ناراحتی روی می گردانید و بر محاسن خویش زیاد دست می کشید. پیشانی اش چون چراغی روشن، مردم را به خود جلب می کرد. دانه های عرق به چهره اش چون مروارید غلطان بود و بوی عرق بدن مبارکش پاکیزه تر از مشک می نمود. از راهی نمی گذشت مگر اینکه کسانی که از آنجا می گذشتند از عطر عرقش در می یافتند که از آن محل گذشته است.

می گفت: هر کس بخواهد عطر مرا استشمام کند گل سرخ را ببوید. هیچ کس سایه او را ندیده بود، آری سایه اش هیچگاه بر زمین نمی افتاد.

بسیار با حیا بود و چنانچه چیزی را دوست نمی داشت از چهره اش هویدا بود. دائما در فکر بود و اکثر اوقات ساکت. جز در ضرورت حرف نمی زد. به هنگام سخن گفتن از اول تا آخر به آرامی لب به سخن باز می کرد با کلامی کوتاه و جامع، خالی از تفصیل نابجا و رساننده مقصود، در حالی که دستهایش به هم وصل و انگشت ابهام دست چپش بر کف دست راست می خورد.

به هنگام تکلم چنان حاضران را به خود جذب می کرد که از احدی نفسی شنیده نمی شد و با سکوتش آنها سخن گفتن را آغاز می کردند.

کلمات گفتارش به یکدیگر پیوستگی داشت و آنها را طوری شمرده بیان می کرد که شنونده به خوبی به خاطر می سپرد. جوهره صدایش بلند و آهنگ کلامش از همه زیباتر بود.

هیچ کس در حضورش بر روی مطلبی نزاع نمی کرد و صحبت کردن افراد در حضورش به نوبت بود. اگر آنها از چیزی به خنده می افتادند او نیز می خندید و از آنچه تعجب می کردند تعجب می نمود. و ...

 

خدایا! آیا رفتار ما هم اینگونه است. آیا زبده ترین روانشناسان دنیا هم می توانند اینگونه باشند.

فقط می توانم سکوت کنم.

نظرات 8 + ارسال نظر
رضا شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:13 ق.ظ

با سلام و تبریک عید بزرگ مبعث
متن بسیار خوبی نوشته بودی
به امید اینکه در عمل پیرو سیره اخلاقی و عملی پیامبر و ائمه (ع) باشیم و با امید ظهور حضرت ولیعصر (عج)

سکوت شکسته شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:15 ق.ظ http://www.broken-silence.blogfa.com/

علیک سلام

سانی شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:57 ق.ظ http://sanimemoirs.com

متنت در مورد ایشون جالب بود. موفق باشی

پیشگو دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:25 ق.ظ http://diviner.blogspot.com/

سلام رهگذر عزیز
خیلی خیلی ممنونم از نظر ارزشمندت در وبلاگم ... این روزها خیلی گرفتار بودم و لی امروز بعد از 10 روز آپ کردم و منتظرم که بیای و نظر بدی ، کلی خبر های جدید هم دارم که فردا میذارم توی وبلاگم.

سمانه سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:06 ق.ظ http://shamimeeshgh.blogsky.com

سلام رهگذر عزیز
متن ها و قالب وبلاگت عالیه
شمیم عشق رو می شه براحتی از وبلاگت استشمام کرد
اگه مایل بودی با کمال میل حاضر به تبادل لینک هستم . بهم خبر بده
موفق باشی
حق نگهدارت

امید سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:43 ق.ظ http://omideman.blogsky.com

ممنون از مطالب زیبایی که همیشه نوشتی

مهدی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:30 ق.ظ http://akrane.persianblog.com

سلام. کم نمینویسی؟ اگر وبلاگی در بلاگر یا پرشین بلاگ دارید برام آدرسش رو بزار. ممنون. شاد باشید.

احمدی یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:24 ب.ظ

بببسسیار عالیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد